ناگهان ..........................................عشق
88/4/1 :: 12:40 عصر
اگه مال من بودی
اگه تو ما ل من بودى همه خبردار مى شدن
ترانه هاى عاشقى رو سرم آوار مى شدن
اگه تو ما ل من بودى قدم رو پاییز مى زدیم
پاییز مى فهمید که ماها زبونشو خوب بلدیم
اگه تو ما ل من بودى انقد غریب نمى شدم
من چى مى خواستم از خدا دیگه اگه پیشت بودم
اگه تو ما ل من بودى جهنمم بهشت مِى شد
قصه عشق ما دوتا عبرت سرنوشت مى شد
اگه تو ما ل من بودى مى ذاشتمت روى چشام
بارون مى خواستى مى بارید ابر سفید گریه هام
اگه تو ما ل من بودى خیال نمى کنم باشى
پس مى رم و مى کشمت پیش خودم یه نقاشى
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدید امروز :: :: بازدید دیروز ::
:: درباره خودم :: :: اوقات شرعی ::
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
1432
0
0
مردی از دیارغربت برایت مینویسد درددلهایش را. دلنوشته هایش را بخوان ای معصوم از من جدا.
:: لینک به وبلاگ ::
|
:: اشتراک در خبرنامه ::
:: موسیقی وبلاگ ::